تعریف دقیق اعتماد به نفس چیست؟

به خودت اعتماد کن: هر قلبی به آن ریسمان آهنی می لرزد
رالف والدو امرسون فیلسوف و نویسنده آمریکایی
اعتماد به نفس یا Self-Confidence به این معناست که شخص به توانمندیهای خود باور و اعتماد داشته باشد . اعتماد به نفس باعث شادی بیشتر می شود. به طور معمول، زمانی که به توانایی های خود اطمینان دارید، به دلیل موفقیت هایی که توانستید حاصل کنید شادتر هستید.
البته میزان اعتماد به نفس برای هر فرد در حوزه های مختلف می تواند متفاوت باشد ، مثلا یک شخص ممکن است در حوزه رانندگی اعتماد به نفس داشته باشد اما در حوزه سخنرانی اعتماد به نفس کافی را نداشته باشد . به همین دلیل نمی توان به صورت کلی در خصوص داشتن اعتماد به نفس و یا عدم اعتماد به نفس شخصی نظر داد. جالبتر این که اعتماد به نفس یک مقیاس ثابت نیست، اطمینان ما به اجرای نقشها و وظایف میتواند افزایش یا کاهش یابد، گاهی روزها اعتماد به نفس بیشتری نسبت به سایر روزها داریم.
تا اینجا دانستیم که اعتماد به نفس بنا به شرایط و زمان کاملا متغیر است اما سوال اینجاست
آیا باور و اعتماد به توانمندی خود برای رسیدن به موفقیت کافیست ؟
فرض کنید ، شخصی به نام رامین فروشنده ماهری است ، او به توانمندی خود در فروش پوشاک آگاه است و باور دارد بهترین فروشنده در فروشگاه خود شان می باشد. پس رامین در فروشندگی پوشاک اعتماد به نفس دارد . رامین می تواند از کارش درامد خوبی کسب کند اما جرات داشتن کسب کار خود را ندارد، دائما می گوید ما کجا و صاحب مغازه شدن کجا ، همین مبلغی که صاحب کار به من می دهد به سر من هم زیاد است. به نظر شما رامین می تواند بیش از این پیشرفت کند؟
به زبان ساده رامین در کارش اعتماد به نفس دارد اما عزت نفس ندارد. او خودش را لایق جایگاه بالاتر نمی بیند، ذهن رامین شریطی که در آن قرار دارد را شرایط مطلوب می داند. او پذیرفته که اکنون در شرایطی زندگی می کند که برای او کافی و بیش از حد انتظار است پس لزومی برای تلاش بیشتر نمی بیند.
بدیهی است تا زمانی که خودمان را شایسته شرایط بهتر ندانیم، عملا به صورت جدی اقدامی برای بهبود شرایط انجام نخواهیم داد. این دقیقا به ارزش ها و باورهای ما مرتبط است .
برخی تحقیقات نشان داده اند که افزایش اعتماد به نفس همیشه منجر به افزایش نتایج مثبت نمی شود (Brinkman, Tichelaar, van Agtmael, de Vries, & Richir, 2015؛ Forsyth, Lawrence, Burnette, & Baumeister, 2007).
کسی که به توانمندیهای خود باور دارد، اما احساس ارزشمندی ندارد، این تواناییها در مسیر پیشرفت بکار برده نمی شود، بلکه در راه دفاع از هویت و ارزش خود به کار میبرد. در واقع سعی می کند که خودشان را با این توانمندی قانع کند.
به تعبیر کریستوفر مراک، توانمندیها در اینجا خرج میشوند تا فرد خلاء ارزشمندی خود را پُر کند؛ نه اینکه به زندگی متعادل و تعامل با محیط و جامعه ادامه دهد.
پس به این نتیجه رسیدیم که اعتماد به نفس به همراه احساس ارزشمندی می تواند یک زندگی متعادل و رو به پیشرفت را برای ما به ارمقان بیاورد. در اینجا لازم است با مفهوم عزت نفس آشنا شویم
تعریف عزت نفس چیست؟
عزت نفس از دو مؤلفه متمایز تشکیل شده است:
اعتمادی که به توانایی خود برای مقابله با چالش های زندگی داریم،
احترام به خود، یا اعتقاد به اینکه ما شایسته خوشبختی وشرایط بهترهستیم.
از نظر من عزت نفس مجموعه ای از اعتماد به نفس،احساس ارزشمندی واحترام به خود است.
پنج دستاورد اصلی عزت نفس که باعث رشد و رسیدن به موفقیت می شود عبارتند از
1-لذت بیشتر در زندگی و فعالیت ها
2-رهایی از شک و تردید به خود
3-رهایی از ترس و اضطراب،
4-رهایی از اضطراب اجتماعی و استرس کمتر
5-انرژی و انگیزه بیشتری برای عمل کردن
تعریف دقیق اعتماد به نفس چیست؟
آگاه کردن مراجع از پتانسیل های پنهان وجودش
کوچ مانند آینه ذهن هوشیار و نیمه هوشیار مراجع را برای او به تصویر می کشد. اینگونه مراجع نسبت به خود آگاهتر می شود. همه ما توانمندی های فراوانی داریم که برایمان بعد از مدتی عادی شده و حتی بعضی از آنها فراموش شده است، مثلا روزی که در آزمون گواهی نامه رانندگی قبول شدید و با اشتیاق اولین سفر را با اتوموبیل خود تجربه کردید به یاد بیاورید که چقدر احساس رضایت و توانمندی از خود را تجربه کردید،در حال حاضر رانندگی برای شما عادی شده است. تجربه من که تاکنون با 1800 نفر جلسه صفر برگزار کرده ام به من ثابت کرد که در هر افراد بسیاری ازتوانمندی های خود را فراموش کرده اند وجود دارد ، کار من این است که این نقاط قوت را کشف کنم کنار و هم بگذارم آن موقع مراجع دید جدیدی نسبت به خود پیدا می کند، حتی این توانمندی ها را با هم ترکیب می کند و در این شرایط قابلیتهایی در درون خود پیدا می کند که تا کنون به ذهن او خطور نکرده بود. طبیعتا این آگاهی نه تنها اعتماد به نفس بله عزت نفس مراجع را تقویت می کند.
کمک می کند تصویری درستی از خواسته هایش داشته باشد.
تمرکز جلسه کوچینگ بر خواسته هاست ، این دقیقا چیزی است که اکثر افراد از آن غافل هستند. وقتی مراجع تصویری از زمان رسیدن به خواسته هایش را تصور می کند ، حس خوبی از وجود خود پیدا می کند ، کوچ با سوال هایش این تصویر را برای مراجع کامل و کامل تر می کند. حس خوب نسبت به خود می تواند قدم مهمی در مسیر احساس ارزشمندی باشد که در نهایت به افزایش عزت نفس ختم شود .
کوچ به مراجع کمک می کند تا از حاشیه امن خارج شود ، بیشتر ریسک کند.
همراهی کوچ باعث می شود ، مراجع جسارت بیشتری پیدا کند و خارج از حاشیه امن خود فعالیت کند ، بتواند در این شرایط دستاورد های جدیدی خلق کند. کمک می کند نقاط قابل بهبود(نقاط ضعف) خود را شناسایی کند و آنها را به نقاط قوت خود تبدیل کند. کوچ به مراجعش یاد می دهد که خود ش را فقط وفقط با خودش مقایسه کند. و رشد و پیشرفت خود را رسد کند . به نظر شما این موارد چقدر می تواند به رشد عزت نفس مراجع کمک کند؟
کوچ با مراجعش در مسیر هدف گذاری همراهی می کند:
پیشرفت در جهت اهداف شخصی، شالوده ای است که اعتماد به نفس بر روی آن ساخته می شود . فلوریش سلیگمن
سلیگمن مدل هدف گذاری SMRT را در سال 1967 به جهان عرضه کرد، سیستم اسمارت یکی از قدیمی ترین و قوی ترین مدل های هدف گذاری است . امروزه بسیاری از همکاران من هنوز از این سیستم هدف گذاری در جلسات کوچینگ ، استفاده می کنند.