طبق نظر مارتین سلیگمن روانشناس مشهور آمریکایی ، علم روانشناسی از ابتدای ظهور دارای سه ماموریت اصلی بوده است
به طور کلی هدف از به وجود آمدن دو علم روانشناسی و فلسفه این بود که انسانها بهتر زندگی کنند. در قبل از جنگ جهانی دوم ، افزایش رضایتمندی و کشف استعدادهای برتر، موضوعات مهم و اساسی در علم روان شناسی به حساب می آمد.اما با توجه به اتفاقات وحشت ناک جنگ ، تمرکز علم روانشناسی در حوزه درمان قرار گرفت . تا آنجا که امروزه تعداد بسیار کمی از افراد جامعه برای کشف استعداد های برتر خود ، برای بهتر زندگی کردن یا برای افزایش درامد در کسب وکارش به روانشاس مراجعه کنند . امروزه اکثر مردم روان شناسان را به عنوان درمانگر بیماری های روانی می شناسند. آیا شما کسی را می شناسید که برای اینکه سود شرکت خود را دو برابر کند به روانشناس مراجعه کند؟
در ده های اخیر با استفاده از علوم فلسفه و روانشناسی، کوچینگ به وجود آمد تا بتواند جای خالی وظایف کم دیده شده روانشاسی به خوبی پر کند.
ما به عنوان متخصص کوچینگ وظیفه داریم ، تشخیص دهیم که مراجع ما نیاز به درمانگری دارد یا کوچینگ و او را به سمت خدمت حمایتی مورد نیازش هدایت کنیم در نمودار زیر سعی کردم محدوده فعالیت کوچینگ و محدوده درمانگری که به هیچ وجه در تخصص کوچینگ نیست به صورت شفاف توضیح دهم.
یکی از ابتدایی تربن و مهمتربن وظابف کوچ،این است که مراجعین را در مسیر شکوفایی راهنمایی کند.کوچ متحهد است که مراجعین را به سمت مثبت هدایت کند.و در طول این مسیر درصورتی که نیاز بود مراجعش را به سمت استفاده از خدمات حمایتی دیگر راهنمایی کند.
یادمان باشد که افراد توانمند بسیاری از قبیل هنرمندان،ورزش کاران و تاجر های موفقی در دنیای امروز، مسیر این نمودار را برعکس طی کرده اند و با شتاب بسیار بالا به سمت منفی شدن پیش رفته اند، اعتیاد پیدا کرده اند و در نهایت به بدترین شکل از دنیا رفته اند . و بلعکس افراد افسرده و نا امید زیادی بوده اند به سمت موفقیت پیش رفته و در نتهایت زندگی خود را متحول کرده اند . خیلی مهم نیست که مراجع در کجای این نمودار قرار دارد. مهم جهتی است که انتخاب کرده و به سمت آن در حرکت است.
1- مثبت اندیشی:
بعضی از افراد مثبت اندیشی را با خوش خیالی اشتباه می گیرند.ما به عنوان مربی به این باور داریم که مشکلات زیادی در زندگی وجود دارد. اما این باور داریم برای هر چالشی یک یا چند راه حل وجود دارد. یعنی بجای تمرکز بر ناخواسته ها بر روی خواسته ها تمرکز کنیم . به اسکی بازان می آموزند، هنگام اسکی کردن، به درختانی که در مسیر وجود دارد نگاه نکنند، نگاه و توجه آنها به فضای باز بین درختان باشد . چرا که اگر تمرکزشان بر روی درختان باشد قطعا به درختان برخورد می کنند.شما تا کنون با ذهنیت منفی کاری را به بهترین شکل انجام داده اید که در نهایت به نتایج درخشانی ختم شده باشد؟ یک اصل مهم در فرایند کوچنیگ تمرکز بر خواسته ها و توانایی هاست،در واقع می خواهیم به این برسیم که چه کاری می شود انجام داد.
ارتباط قوی،دوری از قضاوت و راز داری از اصول ابتدایی رفتار کوچینگی است.این ارتباط قوی در نهایت به شراکت ختم می شود. چرا که کوچ در به نتیجه رسیدن مراجع با او شریک می شود.برای من مربی خیلی مهم است که مراجع من به خواسته هایش برسد و هر کاری که در توانم باشد برای رسیدن او به خواسته هایش دریغ نمی کنم.رابطه و شراکت نه تنها در رابطه کوچینگی، بلکه در کل مسیر زندگی می تواند با عث شکوفایی و رشد ما باشد یک بار از بزرگی شنیدم که ” برزگترین سرمایه من روابط با دیگران است” برای اثبات این که روایط و شراکت می تواند در مسیر رشد و شکوفایی به ما کمک کند، از شما می خواهم به رفتار اجتماعی افراد موفقی که می شناسید، دقت کنید، بیش از 90% آنها با افراد زیادی در ارتباط هستند شاید بتوان گفت استاد ارتباط سازی با دیگران است. در این ارتباطات و مشارکت ها ایده ها به وقوع می پیوندند و نتایج بزرگی را خلق می کنند.از قدیم گفته اند “یک دست صدا ندارد”
مهمترین عاملی که ما را به نتیجه می رساند، آن خواسته عمیقی است که ما برای آن تلاش می کنیم.یک مربی کوچینگ مانند آینه معنا های عمیقی که در ذهن مراجعش وجود دارد را به خودش نشان می دهد. برای درک عمیق اهمیت معنا در زندگی پیشنهاد می کنم کتاب انسان در جستجوی معنا را بخوانید،این کتاب را من در دوران دانشجویی کوچینگ خواندم . و تاثیر عجیبی در ذهن من داشت. یک سوال ساده می تواند ابتدایی ترین اقدام یک کوچ برای جستجوی معنای مراجع باشداین سوال است که برای چه می خواهیم به موفقیت برسیم؟ می تواند ما را به پیدا کردن هدف سوق دهد،ممکن است شخصی برای انتقام، یا ثابت کردن خود به فردی دیگر تلاش کند و یا شخصی دیگر زحمت می کشد برای اینکه والدینش را خوشحال کند،شخص دیگری برای این تلاش می کند تا به رسالتش در زندگی عمل کند. کدام یک از این معانی درست است یانه موضوع بحث ما نیست، موضوع این است که این است که پیدا کردن معنا می تواند انگیزه ما را برای حرکت در مسیر شکوفایی صد چندان کند.
کمک و همراهی با مراجع در راستای هدف گذاری، یکی از مهمترین اقدامات یک مربی کوچینگ می باشد. هدف گذاری و رسیدن به هدف های کوچک، و ارزشمند شمردن آنها باعث می شود شور واشتیاق ما در طول مسیر تحول حفظ شود. نتایج و دستاوردها مثل سوخت به موتور حرکتی ما انرژی می بخشد.یک مربی کوچینگ با دقت روند موفقیت مراجعش را در نظر دارد،به او تبریک می گوید
یکی از مهمترین کارهایی که قبل از خروج از منزل انجام می دهیم این است که روبه روی آینه می ایستیم ، دقت می کنیم که چیزی را باید در ظاهر خودمان تغییر دهیم موهایمان را شانه کنیم، صورتمان را اصلاح کنیم یا آرایش کنیم و… تا بتوانیم به ظاهر دلخواهمان برسیم . در جلسه کوچنیگ همین اتفاق برای ذهن ما می افتد. مربی کوچنیگ مثل آینه ، ارزش ها ، باور ها ، و هر آنچه که در خود نمی بینیم بدون قضاوت به ما نشان می دهد تا بدانیم برای بهتر شدن چه کاری را باید انجام دهیم . لازم است ، بدانیم تمام ارزش ها و باور های ما قابل بهبود است . وقتی ازرش ها و باورهایمان را بهبود ببخشیم می توانیم در خودمان تغییر ایجاد کنیم و این تغییرات در نهایت نتایج زندگی ما را تغییر می دهد.برای اینکه شرایط زندگی ما بهتر شود اول لازم است خودمان را بهتر کنیم.
کاملا مشخص است که برای اینکه بتوانیم شرایط زندگی را بهتر کنیم، به بدن سالم نیاز داریم از قدیم گفته اند: ” عقل سالم در بدن سالم است”
هر آن چیزی که احساس رضایتمندی از خودتان را در شما تقویت می کند می تواند به شکوفایی و تحول شما کمک کند این معنویت هر چیزی می تواند با شد کمک به هم نوع، عبادت، زیارت و هر کار دیگری که احساس مثبت درونی را در شما بیدار می کند.
در این مقاله سعی کردم شما را با طرز فکر کوچینگی آشنا کنم،هر شخص در جواب این سوال که چرا باید یک مربی کوچنیگ داشته باشیم؟ یک جواب منحصر به فرد خودش را دارد.مطالبی که ذکر شد به شما کمک می کند تا بتوانید،جواب منحصر به فرد خودتان را پیدا کنید.
امیدوارم در مسیر زندگی شاد و پیروز و موفق باشید
احسان امامی
زمستان 1401
WhatsApp us