فروشنده در نقش کوچ
فوریه 19, 2023چطور با کارمندانمان رفتار کنیم
مارس 6, 2023
چطور کارخانه راه اندازی کنیم
در ابتدا از شما بابت داشتن ذهنی مثبت ، و سعی و تلاش درانجام تحقیق برای بهبود زندگی خودتان و هم مهینان عزیزمان تبریک می گویم ، و من هم به نوبه خود هر آنچه که در خصوص راه اندازی کارخانه می دانم ، حسب وظیفه ، به رایگان خدمت شما ارایه خواهم داد. اما قبل از اینکه بخواهیم به بررسی این موضوع بپردازیم لازم است برای خودمان شفاف کنیم که چرا می خواهیم کارخانه راه اندازی کنیم ؟ خود من زمانی که در 28 سالگی یک کارخانه آرایشی و بهداشتی را راه اندازی کردم ، واقعا پاسخ شفافی برای این سوال نداشتم ، جالب اینجاست که تمام مراجعینی که با من برای مشاوره یا کوچینگ ارتباط گرفته اند تا کنون پاسخ کاملی برای این سوال نداشتند . اغلب افراد دلایلی همچون خدمت به جامعه، اعتبار اجتماعی ، درآمد زیاد، حس خوب و... را به عنوان دلیل اصلی مطرح می کردند . همانطور که می دانید زمانی یک کسب کار می تواند بقای خود ادامه دهد که توجیه اقصادی داشته باشد.
قدم اول چه محصولی را می خواهیم تولید کنیم
ما زمانی می توانیم در زمینه تولید موفق شویم که نیازی را در جامعه برطرف کنیم، پس قدم اول شناسایی یک نیاز در جامعه است . شما می توانید با جستجو در بازار این نیاز را شناسایی کنید. این نیاز می تواند شامل موارد زیر باشد
محصول مد نظر ما در بازار وجود ندارد
محصول در بازار موجود هست اما از حجم یا ابعاد مطلوب برخوردار نیست
محصول مد نظر ما در بازار به صورت سنتی تولید می شود و مشابه آن به صورت بهداشتی و کارخانه ای در بازار نیست
محصول مورد بررسی با قیمت زیادی عرضه می شود و خرید آن در توان خرید بخشی از جامعه نیست
محصول مد نظر ما کمیاب است و دیگر رقبا نمی توانند نیاز بازار را تامین کنند
محصول انتخاب شده در بازار به میزان کافی موجود است اما از کیفیت مطلوبی برخوردار نیست.
محصول رقبا به سهولت قابل استفاده نیست
......
یادمان یاشد همیشه فضای خالی در بازار هست که اگر تحقیق کنیم می توانیم آن را شناسایی کنیم، امابیش از 90% کارخانه ها برای تولیداتشان برگ برنده ای ندارد. همه کنسرو تولید می کنند من هم همینطور، همه شامپو تولید می کنند من هم همینطور، اگر می خواهید در کسب کارتان نتایج مثبت و زود بازده تر ی بگیرید ، با ید قبل از مشتری خودتان به این سوال پاسخ دهید که محصول کارخانه من با دیگران چه تفاوتی دارد؟ مردم چرا باید از من بخرند؟ محصول من مربوط به کدام سطح درآمدی از جامعه است، رنج سنی مشتری من چه سنی است.در واقع ما سعی می کنیم یک شخص فرضی در ذهنمان ترسیم کنیم و محصول مد نظر را برای آن شخص طراحی کنیم
به عنوان مثال: طراحی یک پرسونای مشتری برای محصول شامپو ریزش مو
نام مشتری علی
سن 25 تا 30 سال
قد متوسط با موهای کم پشت
میزان درامد 50 میلیون در ماه
محل زندگی منطقه 1 یا 2 تهران
تلویزیون کمترمی بیند اما معمولا فوتبال را از شبکه 3 تلوزیون دنبال می کند.
روزانه بین 1 الی 2 ساعت در فضای مجازی حضور دارد.
حالا باید به این پی ببریم که در حال حاضر چند درصد از اشخاص واقعی با مشخصات، علی، محصول شامپو ی ضد ریزش مو را تهیه می کنند؟ آنها معمولا از کجا محصول شامپوی ضد ریزش مو تهیه می کند. داروخانه یا هایپر مارکت،این دسته از افراد تا کنون از چه برندهایی استفاده کرده اند، برندهایی که این دسته از افراد از آنها خرید می کنند، چه مزیت هایی را ارایه می کنند و چه معایبی دارند؟. ما برای رقابت باید چه مزیت هایی را میتوانیم را ارایه دهیم؟ ، چگونه می شود مزیت محصول را به اطلاع این دسته از افراد برسانیم؟
زمانی که پاسخ سوالات بالا را پیدا می کنیم اطلاعات کلی را بدست آورده ایم ،سپس به روی پرسونای مشتری خودمان متمرکز می شویم تا از نگاه او محصول مطلوب را بررسی کنیم
علی آقا به چه اسانسی ، چه رنگی و به چه نوع بسته بندی علاقه مند است؟
علی آقا با بت خرید محصول ما چقدر می تواند هزینه کند؟
مزیت آن برندها از دیدگاه علی چیست؟
برندهای رقیب چه نیازی را از علی هنوز نتوانسته اند برطرف کنند؟
در نهایت علی آقا ی ما چرا باید محصول ما را از فروشنده درخواست کند یا از شلف فروشگاه انتخاب کند؟
چه میزیتی می تواند برای علی مهمتر باشد؟
به عنوان مثال بعد از بررسی رقبا متوجه می شویم که رقبا در خضوص خدمات پس از فروش ضعیف عمل کرده اند. طبق پرس جو متوجه می شویم که پرسونای مشتری ما به مشاوره نیاز دارد
پس در تبلیغاتمان اعلام می کنیم که مشتری با خرید یک پیکیج کامل ضد ریزش مو می تواند یک جلسه مشاوره تلفنی رایگان دریافت کند .
درست است که ما این محصول را برای علی فرضی طراحی کردیم ، به احتمال قوی ما مشتریانی خواهیم داشت که در شهر های دیگر و رنج سنی و شرایط کاملا متفاوت با علی از ما خرید خواهند کرد. شاید سوال پیش بیاید که پس چه نیازی برای طراحی پرسونای مخاطب داریم ؟
دلیل این کار این است که ما بتوانیم محصول را با معیار مشخصی طراحی کرده و کم کم محصول و خدماتمان را بنا بر آن سلیقه مشخص بهبود ببخشیم .در واقع این شخصیت فرضی به ما کمک می کند که بدانیم ، قیمت تمام شده محصول ما چقدر باید باشد، چه برندی او را جذب می کند، مشخصات یک محصول خوب از نگاه او چه می تواند باشد. حالا هرشخصی که سلیقه مشابه علی دارد می تواند مشتری ما باشد.
پرسونای مشتری می تواند به ما کمک کند که معیار مشخصی برای تولیدمان داشته باشیم تا بتوانیم در مسیر سلیقه بخشی از جامعه به بهبود مستمر محصول خود بپردازیم . شاید سوال پیش بیاید که چرا برای همه مردم محصول تولید نکنیم ؟ پاسخ به این سوال کمی طولانی است ، اما اگر شما بزرگترین کسب وکارهای دنیا بررسی کنید متوجه این امر خواهید شد ، که آنها توجه خاصی به این موضوع دارند چرا که در دنیای امروز تنوع محصول بسیار زیاد است و مشتری حق انتخاب فراوان دارد ، در این شرایط او به دنبال کالایی می گردد که با سلیقه و خواهسته هایش مطابقت داشته باشد . اگر سهم بیشتری از بازار می خواهید ،این امر امکان پذیر است به شرطی که با برندهای متنوع برای پرسونال مشتری دیگر محصول مورد سلیقه آن مشتری را ط راحی کنید مثلا پرسونای مخاطب تویوتا سطح متوسط جامعه است. این شرکت برای بدست آوردن مشتری در سطح مرفه جامعه خودرو جدید با برند لکسوس را به بازار ارایه کرد. اگر دقت کنید شما از بیرون انگار دو شرکت کاملا متفاوت را می بینید . این شرکت حتی دفاتر فروش جدا گانه تاسیس کرده است که درآنها رفتار فروشنده ، پذیرایی و دکوراسیون کاملا متفاوت است.
پس تا اینجا متوجه شدیم برای اینکه سهمی از بازار را بدست آوریم باید یک پرسونای مشتری طراحی کنیم ، در این شرایط می دانیم که برای کیقیت محصول و کیفیت بسته بندی ، چقدر می توانیم هزینه کنیم ، چرا که می دانیم پرسونال مشتری ما در چه رنج قیمت خرید می کند، می دانیم تمرکز تبلیغات مان را در کجا ها بگذاریم چرا که پرسونال مشتری ما در آن مکان ها و یا فضای مجازی بیشتر حضور دارد، او به چه نوع استراتژی تبلیغاتی واکنش مثبت نشان می دهد.و.......
بعد از اقدامات فوق ، نوبت به محاسبه تقریبی نیاز بازار نسبت محصول ما میرسد. اکنون باید به این سوال پاسخ دهیم که چه میزان از نیاز بازار سهم ما خواهد بود. لازم است کم کم به دنبال استراتژی های بازاریابی برای محصول آینده خود باشیم
قدم دوم : طراحی محصول با کیفیت
اجازه بدهید قبل از شروع بحث ، در خصوص معنی کیفیت را با هم بررسی کنیم ، به زبان ساده کیفیت یعنی اینکه من همیشه محصولم را به همان شکل و شرایطی که تعریف کرده ام به بازار عرضه کنم
به عنوان مثال فرض کنید من تولید کننده ترازوی دیجیتال هستم ، و می خواهم دو ترازوی متقاوت یکی برای طلا فروشی و دیگری را برای باشگاه ورزشی طراحی کنم ، همانطور که می دانید، مهمترین وظیفه ترازو توزین دقیق است ، حال تصور کنید من یک ترازو برای باشگاه ورزشی طراحی می کنم که دقت توزین آن تا یک هزارم گرم باشد و با توجه به چالش های تولید ترازویی که بتواند وزن 150 کیلو گرم را تحمل کند و هم دقتی درحد ترازو طلا فروشی داشته باشد دارای قیمت تمام شده 10.000 دلار باشد اما اگر من دقت ترازو را در حد ا گرم تعریف کنم قیمت آن ترازو 500 دلار باشد ، طبیعتا دقت خیلی بالا در این حد حتی به کار قهرمان های ورزشی هم نمی آید پس دلیلی برای پرداخت 9500 دلاری وجود ندارد در واقع این کیفیت به کار کسی نمی آید . پس تعریف درست کیفیت برای ترازو ورزشی خیلی دقیق می شود اینکه ، این ترازو با دقت ا1 گرم می تواند به درستی توزین کند .
دوم اینکه مبنا ی اصلی تعریف کیفیت برای یک تولید کننده، راعایتخواسته مشتری می باشد.من در دوشرکت برزگ صنایع آرایشی و بهداشتی کار کردم ، که هر دو دارای واحد کنترل کیفیت بسیار مجهز بودند اما رویکرد آنها به محبث کیفیت کاملا متفاوت بود . یکی از آنها کیفیت را در جایی راعایت می کرد که برای مشتری مهم بود و دیگری کیفیت را در جایی هزینه می کرد که برای یک متخصص شیمی دارای اهمیت بود . اما آن که کیفیتش را با نگاه مشتری تعریف کرد تا کنون 10 ها برابر پیشرفت بهتری از نظر فروش داشته است. البته درکشور ما رعایت معیار های استاندارد و وزارت بهداشت کاملا ضروری است ، و طبیعتا رعایت این استانداردها حتی کمی سختگیرانه تر جزو وظایف ما برای تولید با کیفیت خواهد بود و قطعا رعایت کیفیت از دید مشتری و از دید سازمانهای نظارتی هیچ منافاتی ندارد و گاهی در یک راستا خواهد بود .
قدم سوم : محاسبه قیمت تمام شده محصول
در این بخش لازم است قیمت تمام شده محصول خود را با تیراژ های متفاوتی بررسی کنیم ، قیمت تمام شده شامل دو بخش هزینه های ثابت تولید و هزینه های متغیر می گردد. و طبیعتا هر چقدر تیراژ تولید بالاتر برود هزینه های ثابت در قیمت تمام شده کم اثر تر خواهند بود. پس با دو یا یه تیراژی که برای تولید خود متصور هستیم قیمت تمام شده را محاسبه می کنیم. این هزینه ها شامل خرید مواد اولیه ، حمل موارد اولیه ، هزینه اداوت بسته بندی ، هزینه متوسط ضایعات ، حقوق و دستمزد کارگران ، هزینه تست آزمایشگاه
هزینه انبار داری ، هزینه ارسال محصول به مشتری ، هزینه مالیات شرکت ، هزینه اررش افزوده و....خواهد بود ،
پی ما می دانیم با تیراژ x قیمت تمام شده هر واحد محصول y نومان می شود
حال باید بدانیم که این محصول را با چه قیمتی می توانیم به بازار عرضه کنیم . حاشیه سود ناخالص ما چقدر است ، در واقع ما می دانیم که برای اینکه کارخانه ما سود ده باشد حداقل میزان تیراژ تولید ما چقدر باید باشد. آیا ما ظرفیت فروش چنین تیراژی را داریم .
اگر ظرفیت تولید چنین تیراژی را نداشته باشیم ، چطور می توانیم از زیان ده بودن کسب وکارمان جلوگیری کنیم ؟
یکی از راه های پیشنهادی کاهش هزینه ثابت است ، یکی از پیشتهاد ها این است که قبل از تاسیس کارخانه مستقل از ظرفیت خالی کارخانه ها ی دیگر استفاده کنیم ، یعنی آنها محصول ما را با برند و فرمولاسیون و بسته بندی ما تولید کنند و بابت هر واحد محصول کارمزد دریافت کنند. اگر متن پشت لیبل محصولات غذایی یا بهداشتی را خوانده باشید .با این متن مواجه می شوید" تولید شده در کارخانه Aبه سفارش شرکت B “ ا ین پیشنهاد معمولا زمانی می تواند از نظر اقتصادی مفید باشد که تیراژ پایینی داشته باشیم ، و زمانی که حجم فروش ما افرایش پیدا کرد کارخانه ای مستقل تاسیس نماییم
قدم چهارم : محاسبه میزان سرمایه گذاری لازم برای تاسیس کارخانه
در صورتی که تیراژ تولید ما به حدی بود که برای ما تاسیس کارخانه توجیه اقتصادی داشت لازم است ، محاسبه کنیم که برای راه اندازی کارخانه به چه میزان سرمایه نیاز داریم. در واقع هزینه لازم برای شروع به کار جمع هزینه های ثابت و متغیر است.
هزینه های ثابت(سرمایه گذاری)
خرید سوله
خرید تجهیزات فنی و اداری
هزینه تحقیقات بازار
هزینه تحقیقات محصول
هزینه ماشین آلات
هزینه ثابت مستمر
هزینه حقوق دستمزد
هزینه بیمه
هزینه اجاره
هزینه بیمه حوادث
یکی از نکات مهم در خصوص هزینه ثابت مستمر این است که تا حد امکان این هزینه را کاهش دهیم ، یکی از پیشنهادها برای کاهش هزینه مستمر ، استخدام به جا می باشد . یعنی اگر کاری را می توانیم به صورت اضافه کاری تعریف کنیم ، تا برون سپاری کنیم از جذب نیروی جدید اجتناب کنیم . با مطالعه اوضاع اقتصادی روز در صورت توجیه به جای اجاره بها رهن بپردازیم. در واقع هر چقدر هزینه ثابت مستمر را کاهش دهید امنیت کسب وکار شما در زمان بحران بیشتر خواهد بود.
هزینه های متغیر
محاسبه هزینه متغیر شاید کمی مشکل تر باشد ، ابتدا با ید بدانیم که برگشت سرمایه ما از بازار حدودا چقدر طول می کشد . یعنی از زمانی که ما مواد اولیه و اداوت بسته بندی ، حقوق کارگران ، را پرداخت کردیم تا زمانی که مشتری با ما تسویه می کند چقدر طول می کشد . در طول این مدت ما به چه مقدار نقدینگی نیاز داریم. یعنی اگر برگشت سرمایه ما دوماهه است حداقل سرمایه متغیر ما باید به اندازه هزینه دو ماه تولید باشد. تجربه نشان داده که بهتراست با توجه به نوع کسب و کار ، شرایط باراز، شرایط مشتریان ، مبلغ بیشتری برای این امر پیش بینی گردد.
هزینه خرید مواد اولیه و حمل نقل
هزینه حرید ادوات بسته بندی وحمل نقل
هزینه تهیه ابزار مصرفی
هزینه پورسانت و پاداش تولید،اضافه کاری
هزینه مصرف انرژی
هزینه توزیع
جمع هزینه ثابت و هزینه متغیر می تواند سرمایه مورد نیاز برای شروع به کار را به ما نشان دهد.
قدم پنجم:نوشتن یک بیزنس پلن
اگر به مطالب سه قدم گذشته عمل کرده باشید .اکنون بسیاری از مسایل در خصوص راه اندازی کارخانه برای شما شفاف شده .اکنون برای اینکه بتوانید یک قدم دیگر به هدفتان نزدیکتر شوید لازم است ، مطالبی که جمع آوری کرده اید در قالب یک بیزنس پلن جمع آوری کرده ، پلن شما به اکثر سوالات شما در خصوص نحوه شروع کار پاسخ خواهد داد. همچین یک پلن قوی می تواند باعث توجیه جذب سرمایه از سمت سرمایه گذاران گردد یا اینکه بانکها را برای اعطالی تسهیلات قانع کند. برای اینکه یک پلن قوی بنویسید پیشنهاد می گردد نمونه های بیزنس پلن را سرچ کنید و کتاب زیر را مطالعه بفرمایید.
کتاب چگونه یک طرح تجاری موفق بنویسیم نویسنده ویلیام سل من
قدم ششم: اخد مجوز های لازم
نکته مهم این است که قبل از خرید یا اجاره کارخانه ، حتما در خصوص مجوز ها اقدام نمایید .چرا که ممکن است به دلیل لوکیشن کارخانه یا شرایط ساختمانی کارخانه در مسیر اخذ مجوز با چالش مواجه شوید.
اخد مجوز تاسیس از وزارت صنایع
ثبت شرکت
ثبت برند.
اخذ استاندارد، اخد پروانه بهداشت
قدم هفتم : تایین محل کارخانه
بعد از قدم پنجم ،احتمالا برخی از امور اخذ مجوز انجام شده و بخش دیگر تا زمان تهیه کارخانه و تولید آزمایشی طول خواهد کشید ، اما اطلاعات لازم را درخصوص متراژ کارخانه ، لوکیش، وشرایط ساخت وساز کارخانه را بدست آورده اید و اکنون وقت انتخاب محل کارخانه است .
در انتخاب محل کارخانه به چه نکته ای با ید دقت داشت
سهولت دسترسی به مواد اولیه : در واقع هر چقدر که کارخانه شما به تامین کنندگان مواد اولیه نزدیکتر باشد هزینه تمام شده شما کاهش پیدا می کند
سهولت دسترسی به بازار: نزدیک بودن به بازار مصرف هزینه های حمل شما را کاهش می دهد
کیفیت آب : درصورتی که یکی از مواد اولیه برای محصول شما آب باشد . باید به کیفیت آب منطقه دقت کرد تا هزینه های تسویه آب کمتر باشد
دسترسی به نیروی کار ماهر
امکان استفاده از معافیت های مالیاتی
نزدیکی به فوریت ها ی پزشکی
ممکن است مکانی که ما برای تاسیس کارخانه به ما پیشنهاد می شود ، تمام این شرایط را به طور کامل نداشته باشد . در این صورت شما بنا به نوع تولیدتان ، مواردی که اهمیت بالاتری دارند را مد نظر قرار دهید .
قدم هشتم: تهیه تجهیزات کارخانه
اشتباه اکثر کارآفرینان تازه کار این است که در ابتدای راه اندازی ، بیش از نیاز هزینه می کنند ، گاهی تجهیزاتی تهیه می کنند که نیاز چندانی به آن ندارند. یا به خرید تجهیزات نو تاکید دارند. در صورتی که شرکت های دیگر به منظور گسترش ظرفیت تولید ، غالبا تجهیزات با کیفیت قبلی خود را با قیمت های بسیار مناسب به فروش می رسانند ، پس در ابتدا فقط تجهیزات ضروری را تهیه کنید و در صورت امکان در ابتدا ی کار می تونید از تجهیزات دسته دوم استفاده کنید. ضمنا به حجم تولید تجهیزات توجه داشته باشید تا در فصل فروش و افزایش حجم تولید، برای تامین نیاز مشتری با چالش مواجه نشوید.
قدم نهم: جذب نیروی انسانی
همانطور که پیشتر خدمت شما عرض شد ، هر چقدر کسب وکار شما مکانیزه تر ، برنامه ریزی شده تر باشد .می توان نیاز به نیروی انسانی را کاهش داد. طبیعتا اداره کارخانه با جمعیت کمتر آسان تر و مقرون به صرفه تر خواهد بود.از طرف دیگر برای اینکه بتوانیم نیروی کار مناسب را جذب کنیم لازم است اطلاعات خود را در این زمینه افزایش دهیم به همین علت لطفا مقاله چند نکته خیلی مهم قبل از استخدام نیرو را مطالعه بفرمایید.